بابام ک حدود ده سال اصن تصادف نکرده دیروز ی تصادف وحشتناک کرد البته ماشین طرف خیلی داغون شده مال ما کمتر تصادف اینطوری بوده ک بابام میخاسته از ی محل ممنوع دور بزنهولی همه جارو خوب نگا کرد ک میگه هیچ ماشینی اون دورو ورا نبودبعد اومده بود دور بزنه ی ماشین از دور با سرعت بالای ۱۵۰Km/h بطرف بابام اومده بود>>بعدشم>.>.> تق شق تروق شروق تترق دوف داف دیش ...ولی ب هرحال بابام مقصر بوده و بلاخره مجبور شدیم بعد ده سال از بیمه استفاده کنیمولی بازم خداروشکر ک کسی چیزیش نشد
اتفاق بد دیگ هم این بود ک دیشب خاسم برم شام بخورم ک هنوز از اتاق بیرون نرفته بودم ک زنگ درو زدن و مامانم گف افشین کارت دارن>>>منم رفتم دیدم یکی از بچه های باشگاه ک از دیدنش بسی شادمان شدم
من: سلام میلاد جون جون جون جونم>>خوبی؟ موتورتو خاموش کن بیا بریم تو (دستشو گرفتمو من بکش اون بکش ک بلاخره اون موفق شد ک افشین جان نکش)
اون: والا فقط اومدم بگم ک مربی گفت افشین گوشیش خاموش برو بهش بگو دعوت نامه دوره مربیگری اودمه ک بالای ۱۹ سالارو باید بفرستن مربی هم اسم تورو داده گفت برو بهش بگو
منم ک شکه شده بودم و نمیدونسم از خوشحالی چیکا کنم بمدت ۱۵ثانیه و ۵ صدم ثانیه مات مبهوت رفتم تو رویای مربیگیری(آخه من آرزوم این دوره بود ک فدراسیون ژیمناستیک هر ۵ سال ی بار برگزار میکنه و هرکی بره و قبول شه میشه مربی ملی و بین المللی)
من: (با شورو شوق فراوان گفتم) حالا کیه؟
اون: ۲۸ همین ماه!!!
من: (درحالیک انگار دنیا رو سرم خراب شده بود)حالا چند روزس؟
اون: ۶روز باید بری تهران!!
اونم ک انگار متوجه شده بود من خیلی ناتراحت شدم گفت چیه خوشحال نشدی؟!
منم گفتم ک چرا ولی... آخه من نیتونم ۶روز اونم تو اردیبهشت ک فقط ی ماه ب کنکورم مونده درس و کنار بزارم کلا بهم میریزم!!! بهرحال میلاد رفت و منم رفتم ب بابام گفتم و بلاخره ب این نتیجه رسیدم ک نمیتونم برم چون ب درسم بدجور لطمه میزنه
اینم از بدترین اتفاق زندگی من تاحالا این تنها آرزوم بود ک بتونم مربی ژیمناستیک شم ولی شانسو ببین ک درست افتاده ی ماه قبل کنکورولی آجی میترام اومد دلداریم داد و گفت ک احمق جون بیخیال چون وختی بری دانشگا اونوخ میری تو تیم ژیمناستیک دانشگاه و موقعیتای بهتری برات پیش میادبعد دیدم ک ن بلاخره این آجی ماهم ی حرف حساب زداینم از بدترین روز زندگی من(البته تا حالا)
پ.ن: وبم ب کل قاط زده هر قالبی رو میزنم میگه نمیشه و بعضی از قالبا هم ک قبول میکنه همینک وارد تنظیمات بشم و خارج شم خودبخود این قالب ساده رو میاره!! هرکی میدونه بلاگم چ مرگش شده لطف کنه بهم بگه